ارسال
شده توسط زهرا مهدوی در 86/9/14 4:9 عصر
تا به صحرا بنگرم ، صحرا پر از گل دیده ام
محو دیدارش شدم ، تنها تو آنجا دیده ام
من، تو را در باغ و بستان و دریا دیده ام
در بیابان و میان موج دریا دیده ام
باغ و بستان و بحر و دریا را به یک جا دیده ام
تا تو هستی بر دلم حاکم ، که را من دیده ام ؟
من نیازم باشد این مرحم که تو دادی به من
چون که طفلی گمشده ، من تازه مادر دیده ام
دست در دستم بنه ، ای خالق بنده نواز
من تو را در باغ و بستان ، با محبت دیده ام .