به نام خدای بزرگ و آفریننده ی همه ی خوبیها .

شکر ایزد منان را که توفیق داد تا در کنار عزیزانی باشم که همه از محبت و از

 عشق به الله سرشارند.

در این دنیای پر هیاهوی ماشینی و دور از محبت ، بسیار کم هستند کسانی که محبت

را با تمام دنیا عوض نمی کنند .

باید درس گرفت از این همه تنهایی و غفلت نه اینکه چشممان را به رویشان ببندیم .

می دانید اگر برای درس گرفتن به این همه نفرت و تنفر و دوری از یکدیگر بیندیشیم

 می توانیم راهی بیابیم که به دام بدبختیها و دشمنی ها که همه از جانب شیطان لعین است

 گرفتار نشویم ولی اگر چشمها را ببندیم به راستی چه خواهد شد ؟

همین دوریها و بدبختیهای نسل امروز که در تمام دنیا پر شده و جا را برای جولان بازی

ظالمین فراهم کرده از همین جا  سر چشمه می گیرد.

چشمها را بسته ایم و نشسته ایم که چه خواهد شد .

آیا خداوند اینگونه ما را آفریده ؟ آیا این خالق زیباییها و محبتها از ما این را خواسته که

تنها به خود فکر کنیم و چشمهایمان را  به روی همه ی بدیها و خوبیها ببندیم و بنشینیم و

 تنها به این بیندیشیم که دست بر کلاه خود بگذاریم که باد آن را نبرد ؟

پس نتیجه ی داشتن عقل و خرد چیست ؟ چرا پیام آوران خوبی و محبت را با ستم کشتند ؟

 آیا اینها همه یک اتفاق بوده ؟

آری در تمام دنیا عده ای شده اند زور گو و عده ای مظلوم و عده ای هم تماشاچیان

بی طرف که نمی گویند شاید جوابش را روزی دست تقدیر به آنها نشان دهد و همین

زور گویان عالم روزی هم ، آنها را آواره و سرگردان کنند و عزیزانشان  را در

 کنارشان پرپر کنند .

آری به راستی اگر فکر کنیم که شاید روزی ما به جای مردم فلسطین و افغانستان و

 همه ی کشورهای تحت ستم باشیم هرگز به دنبال داشتن آسایش دنیا ، در مقابل این

 همه زور گویی و خون ریزی و آدم کشی ، ساکت نخواهیم نشست .

به امید آن روز که همه بیندیشند و از این نعمت والای خدا که

 فقط درمیان  همه ی موجودات به ما که انسان هستیم داده شده

استفاده کنند و پایه های ایمان را محکم کنند و ریشه های ستم را بخشکانند .